دعای بوجاو

بوجاوِ نارِ جَهلَتَ نی اِ کارِ خودا راتنِ فَرِما تو،
چه لاگی آشِ بَکتُنِ کبَکشِ نورِ ایما تو.
اَیا مُرشَد مهِرِبابا چَرَ ناپَر تُوج نَدَریِ سَر.
خُدانا ذاتَتی واگِ فَتَه‌یی بِهِه تُو مهِرِبا تو.
تُو چه ما لیک حَکیکتَنُ، تو عاشِگ بینِ عارف بی،
تُو چه دَری یایِ وَحِدَتُ مارِ فَتَنُ، هُیی تو فا تو.
هَمُرَهِ راونِ اِی سالِک بَخَاشْجِ گْیانِ ایزَدنو،
کِ تو پَرَ ماتِما، گْیانی چِنِه مُوخ تی‌آرِ ایرِفا تو.
خُدانا پْرِمَنُ پیالُ پی لاوی مَستَ هَمَنِ کَر،
چه توجِه‌پَرَه، جانِ سَدَک ساکیا آ، پی دِ پَیما تو.
هَماری ناوه بَرِ دَری اِ تَراوِ، تُو هَمه تَری اِ.
( هَمارا ناخداهِ مهِرِبابا، چِه نی‌گِهِ بان تو. ) 2
بوجاوِ نارِ جَهلَتَ نی اِ کارِ خودا راتنِ فَرِما تو،
چه لاگی آشِ بَکتُنِ کبَکشِ نورِ ایما تو.

ترجمه دعا به فارسی

به قدرت الهی دستور بده تا بلکه آتش جهلمان را خاموش گرداند
عاشقانت آرزو دارند که نور ایمان را به آنان ارزانی داری
ای مرشد ما، مهربابا، ما سرهایمان را بر روی پای تو قرار می‌دهیم
یا مهربابا، تو کاملاً از ذات الهی واقف و آگاه هستی.
تو خدا و حقیقت هستی، تو در آن واحد هم عاشق و هم معشوق می‌باشی
تو دریای وحدتی و به‌راستی طوفانی از دانش بیکران الهی می‌باشی
ای سالک، دانش الهی را به ما رهروان ارزانی دار،
زیرا تو صاحب دانش بیکرانی و خدا و مرشد خود دانش الهی می‌باشی
جامی از عشق الهی را به ما بده تا بنوشیم تا مست و از خود بی‌خبر گردیم
ساقیا، جانمان را قربان و فدایت می‌کنیم، این جام عشق را به ما بده.
اگر در میان اقیانوس، فقط تو کشتی ما را هدایت و به جلو برانی، شناور و در مسیر باقی می‌مانیم
یا مهربابا، ای ناخدای کشتی ما، تو یار و نگهدار و ناجی ما هستی
به قدرت الهی دستور بده تا بلکه آتش جهلمان را خاموش گرداند،
عاشقانت آرزو دارند که نور ایمان را به آنان ارزانی داری.